روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

آموخته های روشا

این روزها خیلی کارهای عجیب میکنی که اصلا باورم نمیشه هیچ بچه ایی تو سن تو از این کارها کرده باشه البته بعضی از کارهات رو هم بچه های دیگه تو. این سن میکنن و چیز عجیبی نیست ولی خیلی برامون شیرینه و کلی با انجام دادنش ذوق میکنیم 1) دیروز شلوارت روی تخت مامان و بابا توی اتاق خواب بود و من تنبلیم میومد برم بیارم و بهت با اشاره گفتم شلوار چیه و گفتم روشا برو شلوارت که توی اتاق خوابه روی تخت که میخوابیم و (شکل خوابیدن رو دراوردم ) بیار و فکر نمیکردم متوجه شده باشی چی میگم ولی دقیقا رفتی توی اتاق خواب و شلوارت رو از روی تخت اوردی دادی بهم چیزهای دیگه هم روی تخت بود ولی تو فقط شلوار رو اوردی   ومن اینجوری شدم 2 ) ایام عیدی تو ماشین ...
17 فروردين 1392

تعطیلات عید خود را چه گونه گذراندید؟

این سوالی بود که همیشه بعد از اینکه از تعطیلات عید میرفتیم مدرسه معلم ها ازمون میپرسیدن ما هم مجبور بودیم کلی از خودمون داستان بسازیمو تعریف کنیم ولی هیچ موقع فکر نمیکردم روزی برسه که بخوام تعطیلات عید دخترم رو بنویسم  . خلاصه امسال هر جا رفتیم سعی کردم با اجازه صاحبخونه از شما و هفت سینشون عکس بندازم چند جایی نشد به خاطر ورجه وروجه کردن شما عکسی داشته باشم برای همین فقط عکسی رو که تو خونشون انداختی رو میزارم زمان تحویل سال : 14 و 31 دقیقه و 56 ثانیه روز چهارشنبه 31 اسفند   دوشنبه ٢٨ اسفند برای خرید ماهی شور که اگر بابا نخوره عیدش عید نمیشه رفتیم بیرون سه شنبه ٢٩ اسفند صبح رفتیم بازار میوه تا میوه عیدم...
2 فروردين 1392

این چند وقته چه کارهایی کردی؟

در هفته ایی که گذشت خواستم اولین پستت عکسهای تولدتت باشه برای همین چیز جدیدی نزاشته بودم ولی میدونم از بازدید کننده های همیشگیت عمه میترا جونه و اگر چیزی نزارم دلش تنگ میشه شیرین کاری های جدید دخملی رو یکی یکی میزارم تعجب نکنید روشا سبیل درنیورده کفش باباش رو خورده و خوشحال از اینکه به جای دعوا دارم ازش عکس میگیرم البته من هیچ موقع دعوا نمیکنم فقط میگم روشا روشا جونم برای اولین بار تنهایی غذا خورد قبلا عمه حمیده تو خونه باباجون این اجازرو به روشا خانوم داده بود و کلی هم ازش فیلم گرفته بود ولی خونه خودمون تا به حال روشا تنهایی غذا نخورده بود و این اولین غذای روشا بود که توش رب داشت. دقیقا فردای تولد هم بابایی مریض شد و...
20 بهمن 1391

تاتی تاتی

هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورا روشا در ٩ ماه و ٢٦ روزگی در منزل بابا جون اولین قدم های کوچولوش رو برداشت دو تا قدم لرزون و با ترس که فکر کنم به خاطره جیغ هایی که مامانی از خوشحالی میکشید ترسیدی و قدم های بعدیتو برنداشتی واقعا هیچ کارت ( غلتیدنت ، سینه خیز رفتنت ، چهار دست و پا رفتنت ، دندون در اوردنت ) به اندازه برداشتن همون دو تا قدمهات برام لذت بخش نبود. از اون روز همش دوربین تو دستمه و تشویقت میکنم بیای جلو بگیری که راه بری منم ازت فیلم بگیرم ولی تو زرنگ تر از مامانی سریع میشینی زمین چهار دست و پا میای و دوربینو ازم میگیری ای دختر باهوش و زرنگ من خوشم میاد هیچی نمیتونه گولت بزنه . ولی اون شب خونه بابا جون با ...
21 دی 1391

بلاتکلیف با این دکترها

دوستان عزیز وبلاگیمون ازتون خواهش میکنم کمی صبورانه این مطلب طولانی رو بخونید و اگر کمک یا پیشنهادی دارید خوشحال میشم در جریان قرار بگیرم . ممنون از همه مامانی هنوز با گذشت ٩ ماه ما نتونستیم دکتری برات پیدا کنیم که شرایط ذیل رو برامون داشته باشه ١) صبور باشه و با حوصله که بتونه جوابگوی سوالاتمون باشه ٢) تشخیصش درست باشه ٣) معاینش کامل باشه (قد،وزن، دور سر، صدای قلب، گوش، داخل دهان، ناف و شکم ، حلق و دهان و دندان ، ستون فقرات، لگن ) ٤) خوب و بموقع وقت بده ٥) تو مطبش معطلی نداشته باشیم چون شما زیاد تحمل نداری یکجا بنشینی اولین دکترت دکتر کریم صالحپور اسکوئی: که دکتر بیمارستانت بود ولی با اولین مراجعه...
8 آذر 1391

مراجعه به دکتر ناطقیان

مامانی دوباره برای پاهات که سوختگیش هنوز بهتر نشده به سفارش خاله مونا رفتیم پیشه دکتر علیرضا ناطقیان که مطبش تو سیدخندان بود این بار دکتر نسخه جدیدی برات نوشت که شامل : ١) شیرخشک اس ام ای بهت نمیسازه و اون باعث ریفلاکس و ترش کردن و اسهالت شده و باید شیرخشک ببلاک کامفورت برات بخریم که خریدیم ولی فعلا که هرچی بهت دادم نمیخوری ٢) غذات تا دو هفته فقط مرغ و هویج و کته و گوشت گوشفند بدون چربی و شوید  باشه و بهت بیسکوئیت و سرلاک ندم و تخم مرغ هم کم بهت بدم . ٣) برای سوختگی پاهات کرم کالاندولا و زینک اکسید داد ٤ ) ماست برای شما که به پروتئین گاوی حساسیت داری ممنوع ٥) موز سبز بدم وسیب ندم ٦) برای اسهال و ترش ...
7 آذر 1391

دست دست

روشا جونم بابایی زحمت کشیدن از روزی که شما بدنیا اومدی تو سایت نی نی سنتر عضو شدن و همه مشخصات شما رو دادن و اون ها هم هر هفته برای بابایی ایمیل میفرستن و توش میگن که الان روشا باید چه کار جدیدی بکنه و چه خصوصیاتی باید داشته باشه و این هفته گفتن روشا باید دست دستی کنه بای بای کنه ولی نمیدون دخملی من خیلی وقته دس دستی میکنه   ...
1 آذر 1391